حوزه معنايي «صراط مستقيم» در بيان قرآن كريم(1)

پدیدآورسیدمهدی شهیدی

نشریهاندیشه صادق

شماره نشریه15

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیشادی

share 2107 بازدید
حوزه معنايي «صراط مستقيم» در بيان قرآن كريم(1)

سيد مهدي شهيدي
چكيده:

"صراط مستقيم" يكي از مهمترين واژگان كانوني در قرآن مجيد است. اين واژه، نقش برجسته اي را در نظام اخلاقي قرآن ايفا مي كند. در اين نوشتار، كلمات كليدي واژة "صراط مستقيم"در بيان قرآن كريم مشخص و طبقه بندي مي شود؛ نوع ارتباط آنها در شبكه هاي معنايي بررسي و تحليل مي شود تا نهايتاً حوزه معنايي "صراط مستقيم" و مفاهيم پيراموني آن باز شناخته شود.
شاكله و ساختار اين تحقيق برمبناي روش و ايدة پروفسور توشيهيكو ايزوتسو ـ اسلام شناس، زبان شناس و معني شناس ژاپني - سامان يافته است.
Concept of "The Right Path" in Holly Qoran
Seyed mahdi shahidi
"Right Path" is one of the main phrases of the Holly Qoran. And it plays a key role in Koran's ethical framework. In this paper key words of this phrase have been recognized and classified. Then the type of the relation between these words has been studied in order to understand the meaning scope of the phrase and its related concepts.
The structure of this study is based on the idea and the method of the great linguist Toshihiko Isotso.

حوزه هاي معنايي صراط مستقيم

فرايندهاي تعالي و ترقي

اهتداء:

اهتداء در لغت به معناي "هدايت شدن" به راه راست يا "رشد پذيرفتن" است.1 در قرآن مجيد، همواره در تقابل و تضاد با واژه كانوني "ضلال" به معناي "بيراهه رفتن" به كار مي رود.2
اين دو واژه متضاد را تقريباً در همه جاي قرآن مي توان يافت؛ و يكي از رايج ترين و فراوانترين مفاهيم بكار گرفته شده در قرآن است.
مثالهاي زير، مدعاي ما را به خوبي روشن مي سازد:
مَنِ اهتَدي فَإنَّما يَهتَدي لِنَفسِه وَ مَن ضَلَّ فَإنَّما يَضِلُّ عَلَيْها…3
هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است…
أولئك الذين اشتروا الضلالة بالهدي و العذاب بالمغفرة…4
اينان همان كساني هستند كه گمراهي را به [بهاي] هدايت، و عذاب را به [ازاي] آمرزش خريدند…
إن ربك هو أعلم من يضل عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين.5
به درستي كه، پروردگار تو به [حال] كسي كه از راه او منحرف مي شود داناتر است، و او به [حال] راه يافتگان [نيز] داناتر است.
در جهان بيني قرآني، دو واژة كليدي و بسيار مهم "ايمان" و "كفر" درست نقطه مقابل هم، و در تقابل و تضاد شديد با يكديگر قرار گرفته اند؛ و در قرآن مجيد همه جا اين تقابل و تضاد اساسي مشهود است.6 واژة "اهتداء" از جمله عناصر بنياديني است كه در حوزه معنايي "ايمان" قرار مي گيرد؛ و در برخي آيات قرآن، واژة "ايمان" با همه مشخصات و ويژگيهاي مميزة آن به لحاظ معنايي با "حالت آن كساني كه مهتدي و راه يافته اند" برابر و معادل است:7
ما كان للمشركين أن يعمروا مساجد الله شهدين علي أنفسهم بالكفر أولئك حبطت أعملهم و في النار هم خالدون. إنما يعمر مساجد الله من ءامن بالله و اليوم الاخر و أقام الصلوه و ءاتي الزكوه و لم يخش الا الله فعسي أولئك أن يكونوا من المهتدين.8
مشركان را نرسد كه مساجد خدا را آباد كنند، در حالي كه [عملاً] بر كفر خود گواه هستند. آنانند كه اعمالشان تباه گرديده، و در آتش [دوزخ] جاودانه خواهند بود. مساجد خدا را تنها كساني آباد مي كنند كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و نماز بر پا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسيده اند، پس اميد است كه اينان از راه يافتگان باشند.
بدين ترتيب، ملاحظه مي گردد؛ "إهتداء" از نظر بافت معنايي با "ايمان" يكي گرديده است.
يكي از ويژگيهاي كتب آسماني، آن است كه دين را هدايت الهي ـ إهتداء ـ مي داند و يا در چارچوب مفهوم هدايت الهي تصور مي كند. اين امر نتيجة روشن اين حقيقت بنيادين است كه وحي در قرآن، اساساً هدايتي دانسته شده است ناشي از رحمت الهي براي كساني كه گرايش به ايمان آوردن دارند.
در آية زير كتاب آسماني به طور كلي ماية "هدايت" دانسته شده است:
و لقد جئنهم بكتب فصلنه علي علم هدي و رحمه لقوم يومنون.9
و در حقيقت، ما براي آنان كتابي آورديم كه آن را از روي دانش روشن و شيوايش ساخته ايم؛ (كتابي) كه ماية هدايت و رحمت براي جمعيتي است كه ايمان مي آورند.
بنابراين از نقطه نظر جهان بيني قرآني، "ايمان" چيزي جز "پذيرفتن هدايت" و انتخاب "صراط مستقيم" نيست، و حال آنكه "كفر"، عبارت است از "روي گرداندن از هدايت" و بنابراين "گمراه شدن از صراط مستقيم".
در اينجا مثالي ذكر مي كنيم كه در آن، عملِ "ايمان آوردنِ" انسان، با انديشة "هدايت الهي" در ارتباط است:
…إنهم فتيه ءامنوا بربهم و زد نهم هدي.10
بدرستي كه آنان جواناني بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم.
كاملاً روشن است كه در اينجا مي توان ارتباط "ايمان" و "هدايت" را به لحاظ معنايي دريافت؛ با اين توضيح كه، از ايمان به پروردگار، در پايان آيه ياد شده، به "هدايت" تعبير شده است. در ابتداي آيه مي گويد، اصحاب كهف جواناني بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و در انتهاي آيه در پاسخ به اين عمل عنوان مي دارد كه ما هم بر هدايت ايشان افزوديم. لذا نزديكترين معنايي كه به ذهن متبادر مي شود، هم معنايي "هدايت" و "ايمان" در اين آيه است.
اصولاً به نظر مي رسد، قرآن از ايمان به پروردگار و ايمان عاري از ظلم و انحراف به عنوان هدايت و اهتداء نام مي برد و آن را مصداق كامل ايمان مي داند.
به عنوان مثال، آية زير، شاهد بر مدعاي ما است:
الذين آمنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم أولئك لهم الأمن و هم مهتدون.11
كساني كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودند، ايمني تنها از آن آنهاست؛ و آنها راه يافتگانند.
راغب اصفهاني، وجوه چهارگانة هدايت خداوند نسبت به انسان را چنين تبيين مي كند:
وجه اول: هدايت تكويني؛ هدايتي كه بر هر مكلّفي و بر هر موجودي، عموميت دارد:
قال ربنا الذي أعطي كل شيء خلقه ثم هدي.12
گفت: پروردگار ما كسي است كه هر چيزي را خلقتي كه در خور او است داده، سپس آن را هدايت فرموده است.
وجه دوم: هدايت تشريعي؛ كه به مقتضاي نياز فردي و اجتماعي انسانها بر زبان پيامبران و با رساندن پيام خداوند به مردم رسيده است:
و جعلنهم أئمه يهدون بأمرنا…13
و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند…
وجه سوم: هدايت توفيقي؛ هدايتي است كه زمينه اش از خود انسان آغاز مي شود و خاصّ راه يافتگان است:
و الذين اهتدوا زادهم هدي… 14
راه يافتگان را هدايت افزود.
… و من يؤمن بالله يهد قلبه… 15
و هر كس به خدا بگرود، دلش را به راه آورد. [هدايت كند]…
و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا…16
و كساني كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راههاي خود را برآنان مي نماييم…
و يزيد الله الذين اهتدوا هدي…17
و خداوند كساني را كه راه يافته اند بر هدايتشان مي افزايد…
… فهدي الله الذين ءامنوا … و الله يهدي من يشاء إلي صراط مستقيم.18
… خداوند اهل ايمان را هدايت كرد… و خداوند هر كسي را كه بخواهد به راه راست هدايت مي كند.
وجه چهارم: هدايت در آخرت، به سوي بهشت و وصول به مطلوب:
سيهديهم و يصلح بالهم.19
به زودي آنان را راه مي نمايد و حالشان را نيكو مي گرداند.
و نزعنا ما في صدورهم من غلّ … الحمدلله الذي هدنا لهذا…20
و هر گونه كينه اي را از سينه هايشان مي زداييم … ستايش خدايي را كه ما را بدين [راه] هدايت نمود.
راغب اصفهاني پس از ذكر اين وجوهِ چهارگانه، با مهارت و دقت مي كوشد به تحليل آياتي كه پيرامون هر وجهند بپردازد و معاني خاص آنها را بيان كند.21
سيد ابوالقاسم خوئي(ره) در كتاب البيان في تفسير القرآن در تفسير آية "اهدنا الصراط المستقيم" به تقسيمي از هدايت مي پردازند كه با سخن راغب اصفهاني هماهنگ و تنها از نظر سبك و روش، اندكي متفاوت است.
او مي گويد: هدايت از طرف خداوند بر دو گونه است:

1- هدايت عام

2- هدايت خاص

هدايت عام، گاهي تكويني است و گاهي تشريعي. هدايت عامِ تكويني همان است كه خداوند در طبيعت و در نهاد همه موجودات به وديعت نهاده است؛ اما هدايت تشريعي، هدايتي است كه خداوند به واسطة آن، همه انسانها را با فرستادن پيامبران و ارسال كتب آسماني هدايت نموده است.
نوع دوم، يعني هدايت خاص، كه همان هدايت و عنايت رباني است؛ خداوند به برخي از بندگانش طبق مقتضاي حكمتش عطا كرده است.22

هُدي

واژة كانوني "هُدي" از نظر لغوي تفاوتي با واژة "إهتداء" ندارد، راغب اصفهاني در تفاوت بين "هُدي" و "إهتداء" مي گويد:
"هُدي"، لفظي است ويژة إعطاء و بخششِ خداوند به كسانيكه قابليت آنرا دارند. مانند:
… هدي للمتقين.23
… ماية هدايت تقواپيشگان است.
أولئك علي هدي من ربهم…24
اينان از جانب پروردگارشان از هدايتي برخوردارند…
… قل إن هدي الله هو الهدي…25
… بگو، در حقيقت، تنها هدايت خداست كه هدايت [واقعي] است…
… هدي للناس…26
… [كتابي] كه مردم را راهنماست.
… هدي و موعظه للمتقين.27
راهنما و پندآموز پرهيزگاران است.
اما، "إهتداء" مخصوص آن است كه انسان ـ چه در امور دنيوي و چه در امور اخروي ـ از سر اختيار آن را اكتساب كند. مانند:
من اهتدي فإنما يهتدي لنفسه، و من ضل فإنما يضل عليها…28
هر كس به راه آمده، تنها به سود خود به راه آمده، و هر كس بيراهه رفته، تنها به زيان خود بيراهه رفته است…
و هو الذي جعل لكم النجوم لتهتدوا بها في ظلمت البر و البحر…29
و هموست كه ستارگان را براي شما آفريد تا به وسيلة آنها در تاريكيهاي خشكي و دريا راه يابيد…
فإن ءامنوا بمثل مآ ءامنتم به، فقد اهتدوا…30
پس اگر به آنچه شما ايمان آورده ايد، آنان نيز ايمان بياورند قطعاً هدايت يافته اند.
و إني لغفار لمن تاب و ءامن و عمل صالحاً ثم اهتدي.31
و به يقين، من آمرزندة كسي هستم كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايسته نمايد و به راه راست رهسپار شود.32
براي تبعيت از عنصر "هدايت" آثار اثباتي و سلبي فراواني است كه در موارد متعدد قرآن مجيد بدان اشارت يافته است. آنچه صريحاً در آيه 123 طه مورد عنايت قرار گرفته، نفي هر گونه ضلالت و تيره بختي است.
آية ياد شده چنين است:
… فإنما يأتينكم مني هدي فمن اتبع هداي فلا يضل و لايشقي.33
… پس اگر براي شما از جانب من رهنمودي رسد، هر كس از هدايتم متابعت كند نه گمراه مي شود و نه تيره بخت.
در حقيقت، خوانندة آيات وحي ملاحظه مي كند كه در سراسر قرآن، اين تفكر اساسي جريان دارد كه "خداوند هر كه را بخواهد هدايت مي كند" يا اين انديشه كه خداوند در نهايتِ لطف و احسان و از راهِ رحمت همة انسان ها را هدايت مي كند؛ اما برخي ازانسان ها به اختيارخويش به هدايت الهي گردن مي نهند و بعضي از آنها اعراض مي كنند در هر دو حال آيات الهي و وحي دلالت بر هدايت الهي مي كنند.34 اكنون مثالي ديگر ذكر مي كنيم كه تبعيت از عنصر "هدايت" به نفي هر گونه خوف و حزن مي انجامد:
… فإنما يأتينكم مني هدي فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون.35
پس اگر از جانب من شما را رهنمودي رسد آنان كه هدايتم را متابعت كنند بيمي بر ايشان نيست و اندوهگين نگردند.
آنچه به وضوح در آية فوق مورد توجه قرار گرفته، نفي خوف و حزن است؛ يعني لازمة تبعيت از "هدايتِ" الهي نفي هر گونه هراس در معاد و سلب هر گونه اندوه در روز جزا است. در متن هدايت الهي چنين آمده است كه خداوند به تابعان راستين خود، وعدة زوال خوف و حزن را داده است كه در روز جزا به چنين وعده اي عمل مي كند و در آن روز به عنوان وفاي به عهد و انجاز وعده به تابعان واقعي دين مي فرمايد:
ياعباد لاخوف عليكم اليوم و لا أنتم تحزنون.36
اي بندگان من امروز نه بيمي بر شماست و نه اندوهگين شويد.
قرينة تقابل دلالت دارد كه متمرد از "هدايت" الهي مبتلا به خوف و حزن است و منشأ خوف و حزن در روز حساب همان دوزخ است كه اصحاب جهنم به آن گرفتار هستند. پس هيچ گونه ترس و اندوهي از ناحيه ابتلاي به دوزخ، گريبانگير پيروان "هدايت الهي" نخواهد شد.37
نمايش نموداري واژگان كليدي "إهتداء" و "هدي" بدين شرح است:
نمودار (1) تقابل و تضاد دو واژة كانوني "إهتداء" و "ضَلال" را نمايش مي دهد. و دو مفهوم كليدي "تصديق" و "تكذيب" در بافت معنايي واژگان إهتداء و ضلال قرار مي گيرند.
در نمودار (2) خدا، آيه را فرو مي فرستد؛ واكنش انسان چنان است كه يا آن آيه را مي پذيرد و حق مي شمارد (تصديق)، يا به عنوان اينكه باطل است منكر آن مي شود (تكذيب)؛ اولي طبيعتاً به ايمان مي انجامد و دومي به كفر.
در نمودار (3) انسان در برابر هدايت خداوند، به يكي از دو صورت ممكن، واكنش نشان مي دهد: يعني يا راه "اِهتداء" را مي پذيرد و يا راه "ضلال" را انتخاب مي كند. كساني كه راه اول را بر مي گزينند در طريق جنت (بهشت) گام بر مي دارند و كساني كه راه دوم را انتخاب مي كنند در طريق جهنم (دوزخ).
إهتداء و ضَلال هر دو بسته به مشيّت الهي است. در نمودار (4) تقابلي اساسي ميان "هَدي" - راهنمايي - و "ضَلال" - گمراهي - مشاهده مي كنيم بدين معنا كه آدمي مختار نيست در مقابل ارشاد خدا يكي از دو راه "اِهتداء" يا "ضلال" را انتخاب كند. چنان وانمود مي شود كه همه چيز از پيش، معين و مسجّل است.
ضَلال چيزي جز نتيجة مستقيم و ضروري اضلال خدا، نيست و در مقابل اضلال خدا هيچ كس را ياراي مقاومت نيست.38

رُشْد - رَشَدْ

اين واژه در قرآن كريم به صورتهاي مختلف فعلي و اسمي ظاهر مي شود، مانند: رَشَدَ، رَشَدْ، رُشْدْ، رَشاد و رشيْد.
واژه پژوهان، اين واژه را در تقابل با واژة "غيّ" به معناي گمراهي و ضلالت بكار برده اند.
در لسان العرب، "رُشد" به معناي "نقيض الغيّ"، و در مُجْمَلُ اللّغة و مفردات الفاظ القرآن، به معناي "خلافُ الغيّ" بكار رفته است.39
حسن مصطفوي، نيز اين واژه را به معني "إهتداء به خير و صلاح" دانسته، مي گويد: هدايت ضد ضلالت است؛ همانطوري كه "رشد" متضاد "غيّ" است.40
بنابراين "رُشد" به معناي "هدايت" و "راه صحيح" در تضاد با واژة "غيّ" به معناي "گمراهي" و "ضلالت" روش گرديد.
بين مفهوم "هدايت" و مفهوم "رُشد" ارتباط معنايي نزديك، وجود دارد.
… إنا سمعنا قرءاناً عجباً. يهدي إلي الرّشدِ.41
… ما قرآني شگفت شنيديم [كه] به راه راست هدايت مي كند. بيضاوي، عبارت "يهدي إلي الرُّشد" را اينگونه تفسير و تعبير مي كند:
"يهدي إلي الحق و الصواب".42 روشن است كه بين مفهوم "هدايت" با مفهوم "حق و صواب" ارتباط تنگاتنگي است.
در دو نمونة زير، رُشد از نظر بافتار معنايي، به ترتيب با ايمان و اسلام يكي گرديده است:
لا اكراه في الدين قد تبين الرُّشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت و يومن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقي لا انفصام لها والله سميع عليم.43
در دين هيچ اجباري نيست. و راه از بيراهه به روشني آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزي استوار، كه گُسستي ندارد، چنگ زده است. و خداوند شنواي داناست.
در اين آيه، "رُشد" با "ايمان" همزاد و هم معنا گرديده است. چنانكه زمخشري نيز در تفسير عبارت "قد تبين الرُّشد من الغيّ" گفته است:
"قد تميز الايمان من الكفر" ايمان از كفر با دلائل روشن، جدا گرديده است.44
و انا منا المسلمون و منا القاسطون فمن أسلم فأولئك تحروا رَشَداً.45
و از ميان ما برخي فرمانبردار و برخي از ما منحرفند: پس كساني كه به فرمانند آنانند كه هدايت جسته اند.
در آية فوق نيز "رُشد" با "اسلام" هم معنا شده است در اين دريافت، "رُشد" به معناي "اسلام" چيزي جز "إهتداء" و "طلب هدايت به حق" نيست.
شيخ طوسي، عبارت "تحروا رَشَداً" را چنين تعبير مي كند: "آنان كه طالب هدايت به سوي حق هستند."46

سبيل الرُّشد (الرّشاد)

سبيل رشاد، عبارت است از سبيلي كه سلوكِ در آن آدمي را به حق مي رساند.47
فخر رازي عبارت "سبيل الرشد" را چنين تفسير كرده است: عبارت است از "سبيل هدايت، و دين حق و صواب در علم و عمل".48 نيز در تفسير قمي آمده است: سبيل رشد؛ راه ايمان و صدق و وفا و عمل صالح است.49
بنابراين، پديدارهاي ايمان و عمل صالح، فرايندهائي هستند، از آن جهت كه روندگان خود را به عزت و به لقاء رحمت پروردگار نائل مي آورند "سبيل رشد" و "سبيل الرشاد" خوانده مي شوند. در نقطة مقابل "سبيل رشد"، "سبيل غي" و "سبيل هاي غيّ" قرار دارند كه همگي در "صراط جحيم" واقعند.50
هر يك از اعمال صالح، يك سبيل رشد را تشكيل مي دهد. انابه و بازگشت به سوي خدا، يك سبيل رشد است:
… و اتبع سبيل من اناب إلي …51
راه كسي را پيروي كن كه توبه كنان به سوي من باز مي گردد…
كاري كه پيامبر و تابعانش به عنوان داعيان مردم به سوي خدا، از روي بصيرت انجام مي دهند، يك سبيل رشد است:
قل هذه، سبيلي أدعوا إلي الله علي بصيره أنا و من اتبعني …52
بگو: اين است راه من، كه من و هر كس پيروي ام كرد با بينايي به سوي خدا دعوت مي كنيم…
بديهي است، مقام پيامبر اكرم (ص) در كار دعوت از روي بصيرت با مقام پيروانش در اين كار بسيار فرق دارد؛ ولي چون او و تابعانش همگي يك كار صالح را انجام مي دهند آن كار كه يك سبيل رشد باشد وجه مشترك آنان گشته است.53

مقالات مشابه

تحليل عرفاني مسئله لقاءالله از ديدگاه تفسير بيان السعاده

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمهدیه‌السادات مستقیمی, تهمینه قربان‌نیا

تحول مفهوم اساطیر الاولین در تفاسیر

نام نشریهعلوم قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدرضا حسنی جلیلیان

گونه شناسی روایات معناشناخت واژگان قرآنی

نام نشریهتفسیر اهل بیت (ع)

نام نویسندههادی حجت, عادله کوهی, علی‌اکبر فراتی

ویژگی های منبع لغوی در فهم معارف قرآن و حدیث

نام نشریهعلوم و معارف قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدحسن ربانی, محمد جواد حسنی

استشهادات قرآنی و حدیثی در کتاب «العین»

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهبهرام امانی چاکلی, سیده‌لیلا تقوی سنگدهی, افسانه کاظمی نوری

معناشناسی الفاظ قرآن در تفسیر مجمع البیان

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهفتحیه فتاحی‌زاده, فاطمه نظری